به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس روزنامه «جوان» در یادداشتی به قلم «محمد اسماعیلی» نوشت: با تغییر تیم کاخ سفید و رئیسجمهور شدن دونالد ترامپ، سیاست باراک اوباما در قبال ایران یعنی «معرفی ایران به عنوان ناقض روح برجام» با روشی جدید مورد توجه قرار گرفته است، به گونهای که وجه مشترک اظهارات مقامات امریکایی از ترامپ و تیلرسون گرفته تا هیلی و مستر حول همین چند واژه میچرخد: «ایران ناقض برجام است.»یادداشت/ محمد اسماعیلی
اشتباه استراتژیک دولت درباره روح برجام
روح برجام از نظر ایران بر اساس اسناد متقن «برداشته شدن تحریمهای هستهای علیه ایران» بوده است و این در حالی است که موضعگیری دولتمردان در پسابرجام و به ویژه در سه روز اخیر حول چنین مؤلفهای نبوده و دقیقاً منطبق بر «تفسیر» آمریکاییها از توافق هستهای و «روح» آن است.
مهمترین عنصر برای تحقق این مسئله که «ایران ناقض برجام است»، تفسیر«موسع» از متن برجام و قطعنامه2231 است، عنصری که امریکا به درستی آن را در مصادیق متعددی از جمله «بازرسی از مراکز هستهای ـ نظامی»، «آزمایش موشکی»، «حضور مستشاری ایران در سوریه»و«برداشته شدن تحریمهای بانکی ـ تجاری»آن را بهکار گرفته است؛ایالات متحده با تفسیر موسع از متن برجام و قطعنامه2231 ایران را ناقض روح برجام معرفی کرده چراکه ایران مانع بازدید از مراکز نظامی شده، آزمایش موشکی انجام داده و ایران در آزادسازی حلب حضور مستشاری داشته است.
تکرار عبارت «ایران ناقض برجام است» از سوی امریکا مشتمل بر اهداف میان مدت و بلند مدت زیر است:
1 ـ با تکرار این عبارت در سطح مسئولان و پس از آن در رسانههای وسیع خود در سطح دنیا، ایران را همچنان تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالمللی معرفی کند.
2 ـ با پیش دستی، مانع دیده شدن نقض مکرر برجام از سوی امریکا شود.
3 ـ مانع از فعالیتهای ایران در سطح منطقهای و مبارزه با تروریسم شود.
4 ـ از تفسیر «واقعی» برجام از سوی ایران وکشورهایی نظیر روسیه جلوگیری و تفسیر خود را به عنوان مرجع جاسازی کند.
5 ـ فرافکنی از هدف اصلی برجام مبنی بر«برداشته شدن تحریمهای ضد ایرانی.»
6 ـ ضمن استمرار پروژه ایران هراسی، با ایجاد دلهره در بین بانکها و سرمایه گذاران اروپایی، مانع از عادیسازی روابط تجاری –اقتصادی ایران با دنیا شود.
امریکا علاوه بر این اهداف یک هدف اصلی و بلند مدت را دنبال میکند و آن اینکه هدف فراتر از متن برجام ـ قطعنامه2231 را به عنوان«روح» به ایران و سایر کشورهای1+5 تحمیل کند. برهمین اساس است که دبیر کل سازمان ملل، سخنگوی دبیر کل سازمان ملل، رهبران کشورهای اروپایی موازی با رئیسجمهور و وزیر امور خارجه امریکا تعریف خود از برجام را در قالب عبارت «خروجی برجام ایجاد صلح و امنیت جهان بود»طرح کردهاند و مع الاسف مقامات ارشد دولت یازدهم و دوازدهم نیز دقیقاً همین ادبیات را تکرار میکنند!
تقلیل و تصغیر روح برجام به «ایجاد صلح و ثبات منطقهای و جهانی» نخست منجر به فرافکنی از اهداف اصلی توافق هستهای مانند«برداشته شدن تحریمهای ضدایرانی» میباشد، عدم اجرای تعهدات امریکایی و نقض متن ـ روح برجام را توجیه میکند و ایران را همچنان الگوی تخریب صلح و ثبات منطقهای معرفی میکند.
این بدان معناست که ایران پسا برجام نیز باید تهدیدی علیه جامعه جهانی معرفی شود که همان ادامه پروژه ایرانهراسی برای مانعسازی جهت عادیسازی روابط تجاری ـ اقتصادی ایران با بانکها و سرمایه گذاران اروپایی است. تمامی این اهداف مشترکاً به یک نقطه ختم خواهد شد و آن اینکه ایران ناقض برجام معرفی شود و شش قطعنامه گذشته به انضمام تحریمهای گسترده علیه ایران وضع شود.
خب طبیعی است در چنین شرایطی که امریکا تلاش میکند با تفسیر موسع و یکجانبه برجام و قطعنامه محدودیتهای نظامی ـ منطقهای، اقتصادی ـ سیاسی و تجاری ـ دیپلماتیک گذشته علیه ایران را حفظ و آنها را توسعهای تمام و کمال دهد، انتظار است که دولتمردان درصدد مقابله با چنین فرایندی برآمده و با ارائه تفسیرهای جمهوری اسلامی ایران از متن و روح برجام در سطح مناسب و مطمئن اجازه ندهند اهداف امریکاییها رنگ تحقق به خود بگیرد.
این در حالی است که گفتار و مواضع مقامات ارشد دولت در سفر به نیویورک برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل دقیقاً تکرار گفتار امریکاییها درباره روح برجام ـ قطعنامه 2231 است آن هم در حالی که روح برجام از نظر ایران بر اساس اسناد متقن «برداشته شدن تحریمهای هستهای علیه ایران»بوده است و این در حالی است که موضعگیری دولتمردان در پسابرجام و به ویژه درسه روز اخیر حول چنین مؤلفهای نبوده و دقیقاً منطبق بر «تفسیر» امریکاییها از توافق هستهای و «روح» آن است. تیلرسون: «انتظار داشتیم که برجام باعث ثبات منطقه شود ولی نشد»، ترامپ: « ایران مؤلفههای بسیاری و همچنین روح توافق را نقض کرده است»، سخنگوی سیاست خارجه امریکا: «اقدامات ایران ثباتزدا است و... ایران روح برجام را نقض کرده است»، مستر: «اعتقاد داریم ایران روح برجام را نقض کرده است. روح برجام این است که به ثبات و امنیت منطقه کمک کند، اما این اتفاق نیفتاده است»؛این گفتههای امریکاییها در حالی است که اظهارات مقامات ایرانی نیز دقیقاً با همین محور و محتوا عنوان شده است؛روحانی پیش از عزیمت به نیویورک برای شرکت در هفتاد و دومین نشست مجمع عمومی سازمان ملل: «برجام توافقی به نفع امنیت و ثبات منطقه و جهان است»، روحانی در دیدار دبیر کل سازمان ملل متحد: «برجام میتواند الگوی خوبی برای صلح و ثبات در منطقه و جهان باشد.»
سایر مقامات دولت نیز قریب به همین مضمون مواضعی را در مورد روح برجام اتخاذ کردهاند از جمله محمدجوادظریف، عباس عراقچی و علیاکبر صالحی که متفقالقول معتقدند برجام ثبات و امنیت را برای منطقه به همراه آورده است و در مقابل سخنی از روح برجام بر پایه: « روح برجام برداشته شدن کامل تحریمهای ضد ایرانی است»به میان نمیآورند!
ادای این عبارت توسط دولتمردان به معنای آن است که ایران قبل از امضای توافق هستهای با رفتار و اقدامات خود صلح و ثبات امنیتی را به مخاطره انداخته و با پذیرفتن تعهدات مندرج در برجام از این مسیر منصرف شده است، یعنی حداقل برداشت امریکاییها از مواضع دولتمردان کشورمان این مسئله است چرا که آنها برای مرجع ساختن «تفسیر خود از روح برجام» اصرار دارند که «هدف اصلی برجام را: «ایجاد صلح و امنیتی عنوان کنند که ایران آن را نقض کرده است» و اتخاذ چنین ادبیاتی به ایجاد و تثبیت چنین هدفی کمک شایانی میکند.
اظهار چنین ادبیاتی به همان میزان اشتباه است که گفته میشود «ادامه برجام منهای امریکا نیز میسر است» چرا که بهکارگیری این ادبیات نه تنها اهداف چندگانه امریکاییها را به مرز تحقق میرساند بلکه دستگاه محاسبه سنجش آنها را تقویت میکند که ایران با تحریم و تهدید و فشارهای بینالمللی نیز حاضر به حفظ برجام است.